سلام.
من مقالهٔ زیبای «a چه خوشمزه است!» در رشد آموزش ریاضی شهریور ۸۷ رو بعد چند سال دوباره خوندم. سعی کردم حرف اصلیش رو خلاصه کنم برای خودم.
«جبر سالاد فصل (استفاده از میوهها برای معرفی متغیرها در جبر) این فرصت رو از بچهها میگیره که حساب رو به جبر تعمیم بدند، چون متغیر بهجای شیء میشینه (مثلاً ۳x معنای ۳ ضربدر x رو نمیده بلکه معنای ۳تا x رو میده) و در این صورت اساساً امکان تعمیم از حساب به جبر نیست. حالا که ربطی بین حساب و جبر موجود نیست، پس پای قواعدی که بچهها در حساب میشناسند به جبر باز نمیشه و خطاهای روشمندی در عملیات جبری بچهها ایجاد میشه.»
آیا به به لبّ کلام رسیدم؟
ببین این مقاله چقدر خوب بوده که یه همچین جمع بندی تر و تمیزی از توش در اومده 🙂
می دونی این خلاصه هم مثل همه ی خلاصه های دیگه برای خود تو (به عنوان خلاصه نویس) معنی ای دارد که برای دیگران نخواهد داشت. منظورم اینه که هر جمله ی اون برای من خواننده به شبکه ای از مثال ها و معانی ربط پیدا می کنه که نه لزوما با مثال ها و معانی درک شده توسط تو خلاصه نویس یکی است و نه لزوما در مقاله به آنها اشاره شده. با وجود این فکر می کنم آنچه گفتی خلاصه ی تر و تمیزی از مقاله است. اگر چه اگر خود من خلاصه می نوشتم حتما به این هم اشاره می کردم که چگونه یک حرف سیب نما نقش یک اسم را بازی خواهد کرد و نه یه متغیر را.